معنی فارسی prance
B1 /pɹæn(t)s/پرخاشیدن به معنای حرکات سبک و جست و خیزی است که معمولاً با شادی و هیجان انجام می‌شود.
To prance means to leap about in a lively or spirited manner.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A prancing movement.
verb
معنی(verb):
(of a horse) To spring forward on the hind legs.
معنی(verb):
To strut about in a showy manner.
example
معنی(example):
اسب شروع به جست و خیز خوشحال در میدان کرد.
مثال:
The horse began to prance happily in the field.
معنی(example):
او وقتی خوشحال بود در اتاق جست و خیز می‌کرد.
مثال:
She would prance around the room when she was excited.
معنی فارسی کلمه prance
:
پرخاشیدن به معنای حرکات سبک و جست و خیزی است که معمولاً با شادی و هیجان انجام می‌شود.
