معنی فارسی prancer

B1

هر موجود یا فردی که به شکلی شاداب و سرزنده حرکت می‌کند، به ویژه در مورد حیوانات.

A lively individual or creature that moves in a spirited manner.

example
معنی(example):

پربازو در مسابقه با پرش‌های شاد خود برنده شد.

مثال:

The prancer won the race with its joyful leaps.

معنی(example):

او از زیبایی پربازو در حرکتش در سراسر میدان لذت برد.

مثال:

She admired the prancer's grace as it moved across the field.

معنی فارسی کلمه prancer

: معنی prancer به فارسی

هر موجود یا فردی که به شکلی شاداب و سرزنده حرکت می‌کند، به ویژه در مورد حیوانات.