معنی فارسی prankiest
B1شیطنتیترین، صفت عالی برای توصیف فردی که بیشتر از سایرین شوخی میکند.
The most prone to play pranks; most mischievous.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
از میان تمام دوستانش، او شیطنتیترین است.
مثال:
Of all his friends, he is the prankiest.
معنی(example):
او جایزه را به خاطر شیطنتیترین بودن در کلاس برد.
مثال:
She won the award for being the prankiest in the class.
معنی فارسی کلمه prankiest
:
شیطنتیترین، صفت عالی برای توصیف فردی که بیشتر از سایرین شوخی میکند.