معنی فارسی pratie
B1سیبزمینی، نام غیررسمی برای سیبزمینی در برخی مناطق.
A term used regionally to refer to potatoes.
- noun
noun
معنی(noun):
A potato.
example
معنی(example):
پرادِی در برخی مناطق به معنای سیبزمینی است.
مثال:
Pratie is another word for potato in some regions.
معنی(example):
در روزهای قدیم، مردم معمولاً به سیبزمینیها پرادِی میگفتند.
مثال:
In the old days, people often called potatoes praties.
معنی فارسی کلمه pratie
:
سیبزمینی، نام غیررسمی برای سیبزمینی در برخی مناطق.