معنی فارسی pre-board
B1اجازه دادن به افراد برای ورود به هواپیما قبل از ورود سایر مسافران.
To allow specific passengers to enter a flight before the main group.
- VERB
example
معنی(example):
به خانوادهها اجازه میدهند که پیش از موعد سوار شوند.
مثال:
They allow families to pre-board the flight.
معنی(example):
اگر کودکان کوچک دارید، مطمئن شوید که پیش از موعد سوار شوید.
مثال:
Make sure to pre-board if you have young children.
معنی فارسی کلمه pre-board
:
اجازه دادن به افراد برای ورود به هواپیما قبل از ورود سایر مسافران.