معنی فارسی pre-empting
B2پیشگیری، جلو افتادن به منظور جلوگیری از وقوع چیزهایی خاص.
Taking action to prevent something from happening.
- verb
verb
معنی(verb):
To appropriate something (before someone else does).
معنی(verb):
To displace something, or take precedence over something.
معنی(verb):
To secure (land, etc.) by the right of preemption.
معنی(verb):
To make a preemptive bid at bridge.
example
معنی(example):
پیشگیری از تنش‌های احتمالی برای صلح ضروری است.
مثال:
Pre-empting potential conflicts is essential for peace.
معنی(example):
این شرکت با نوآوری، پیشی گرفتن از رقابت بازار را انجام می‌دهد.
مثال:
The company is pre-empting market competition by innovating.
معنی فارسی کلمه pre-empting
:
پیشگیری، جلو افتادن به منظور جلوگیری از وقوع چیزهایی خاص.
