معنی فارسی pre-load
B1پیشبارگذاری، بارگذاری چیزی قبل از زمانی که به آن نیاز دارید.
To load something in advance of its use.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید برنامه را قبل از شروع رویداد پیشبارگذاری کنید.
مثال:
You should pre-load the app before the event starts.
معنی(example):
بهترین کار این است که تمام فایلهای ضروری را پیشبارگذاری کنید.
مثال:
It's best to pre-load all necessary files.
معنی فارسی کلمه pre-load
:
پیشبارگذاری، بارگذاری چیزی قبل از زمانی که به آن نیاز دارید.