معنی فارسی pre-motor
B2نواحی از مغز که قبل از اجرای حرکات، برنامهریزی و آمادهسازی میکنند.
Pertaining to brain regions involved in the planning of movements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ناحیه پیشحرکتی مغز در برنامهریزی حرکات نقش دارد.
مثال:
The pre-motor area of the brain is involved in planning movements.
معنی(example):
مهارتهای پیشحرکتی برای توسعه هماهنگی ضروری هستند.
مثال:
Pre-motor skills are essential for developing coordination.
معنی فارسی کلمه pre-motor
:
نواحی از مغز که قبل از اجرای حرکات، برنامهریزی و آمادهسازی میکنند.