معنی فارسی preaccomplishment
B1عملی کردن یا تحقق اموری قبل از زمان مقرر.
The act of accomplishing something prior to a set time or deadline.
- NOUN
example
معنی(example):
پیگیری پیشتحقق میتواند در ارزیابی پیشرفت کمک کند.
مثال:
Tracking preaccomplishment can help in evaluating progress.
معنی(example):
این گزارش اهمیت پیشتحقق را در مدیریت پروژهها برجسته کرد.
مثال:
The report highlighted the importance of preaccomplishment in project management.
معنی فارسی کلمه preaccomplishment
:
عملی کردن یا تحقق اموری قبل از زمان مقرر.
