معنی فارسی preadvance

B1

مرحله‌ای قبل از رشد یا توسعه که در آن برنامه‌ریزی و منابع لازم برای پیشرفت صورت می‌گیرد.

The phase preceding advancement, where strategic planning and resource allocation occur.

example
معنی(example):

شرکت‌ها معمولاً به دنبال تأمین مالی پیش‌توسعه برای پروژه‌های جدید هستند.

مثال:

Companies often seek preadvance funding for new projects.

معنی(example):

پیش‌توسعه در برنامه‌ریزی سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت بسیار مهم است.

مثال:

Preadvance is crucial in planning long-term investments.

معنی فارسی کلمه preadvance

: معنی preadvance به فارسی

مرحله‌ای قبل از رشد یا توسعه که در آن برنامه‌ریزی و منابع لازم برای پیشرفت صورت می‌گیرد.