معنی فارسی preage

B1

پیش سن، کاری که قبل از زمان مناسب یا برنامه‌ریزی شده انجام می‌شود.

To age something before its intended time.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که شراب را پیش از سن را بهبود بخشند.

مثال:

They decided to preage the wine to enhance its flavor.

معنی(example):

شیمیدان پیشنهاد کرد که پنیر را از قبل آماده کنیم تا طعم غنی تری داشته باشد.

مثال:

The chef recommended to preage the cheese for a richer taste.

معنی فارسی کلمه preage

: معنی preage به فارسی

پیش سن، کاری که قبل از زمان مناسب یا برنامه‌ریزی شده انجام می‌شود.