معنی فارسی preallowance
B1مقدار تعیین شده قبل از اینکه اجازه یا تأیید هزینهای دریافت شود.
An allocation made prior to the allowance or authorization of expenses.
- NOUN
example
معنی(example):
بودجه با یک پیشبازشناسی برای هزینههای غیرمنتظره تنظیم شده بود.
مثال:
The budget was set with a preallowance for unexpected costs.
معنی(example):
یک پیشبازشناسی به مدیریت ریسکهای مالی کمک میکند.
مثال:
A preallowance helps in managing financial risks.
معنی فارسی کلمه preallowance
:
مقدار تعیین شده قبل از اینکه اجازه یا تأیید هزینهای دریافت شود.