معنی فارسی preappearance
B1رویدادی که قبل از ظاهر شدن یک پدیده خاص رخ میدهد.
An event or occurrence before something appears.
- NOUN
example
معنی(example):
او قبل از رویداد احساس پیشآمد یک چیز خاص را کرد.
مثال:
She felt a preappearance of something special before the event.
معنی(example):
پیشآمدن دنبالهدار برای ستارهشناسان هیجانانگیز بود.
مثال:
The preappearance of the comet was exciting for astronomers.
معنی فارسی کلمه preappearance
:
رویدادی که قبل از ظاهر شدن یک پدیده خاص رخ میدهد.