معنی فارسی preassigned

B1

وظایفی که قبلاً تعیین شده است.

Tasks or roles assigned in advance.

example
معنی(example):

وظایف از قبل تعیین شده بین اعضای تیم تقسیم شد.

مثال:

The preassigned tasks were distributed among the team members.

معنی(example):

او از نقش‌های تعیین شده قبلی برای نمایش خوشحال بود.

مثال:

She was happy with the preassigned roles for the play.

معنی فارسی کلمه preassigned

: معنی preassigned به فارسی

وظایفی که قبلاً تعیین شده است.