معنی فارسی preassumption

B2

پیش‌فرض به معنای فرض یا قضاوتی است که قبل از بررسی دقیق شرایط صورت می‌گیرد.

An assumption made in advance, often without evidence.

example
معنی(example):

پیش‌فرض نظریه با داده‌های جدید به چالش کشیده شد.

مثال:

The preassumption of the theory was challenged by the new data.

معنی(example):

او پیش‌فرضی داشت که همه با او موافق خواهند بود.

مثال:

He made a preassumption that everyone would agree with him.

معنی فارسی کلمه preassumption

: معنی preassumption به فارسی

پیش‌فرض به معنای فرض یا قضاوتی است که قبل از بررسی دقیق شرایط صورت می‌گیرد.