معنی فارسی prebudgetary
B2مربوط به دوره یا مرحله قبل از تعیین بودجه.
Relating to the period or stage before a budget is established.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسهٔ پیشبودجهای برای برنامهریزی مالی سال آینده ضروری بود.
مثال:
The prebudgetary meeting was essential for planning next year's finances.
معنی(example):
در جلسهٔ برنامهریزی، نگرانیهای پیشبودجهای را مورد بحث قرار دادیم.
مثال:
We discussed prebudgetary concerns during the planning session.
معنی فارسی کلمه prebudgetary
:
مربوط به دوره یا مرحله قبل از تعیین بودجه.