معنی فارسی prec

B1

دقیق، اندازه‌گیری یا چیزی که به صورت تقریبی درست و فاقد تستهای متعدد باشد.

Indicating something that is exact or specific, often used in measurement.

example
معنی(example):

پاسخ دقیق‌تر از عدد کامل است.

مثال:

The answer is prec rather than the whole number.

معنی(example):

لطفاً یک اندازه‌گیری دقیق برای دقت ارائه دهید.

مثال:

Please provide a prec measurement for accuracy.

معنی فارسی کلمه prec

: معنی prec به فارسی

دقیق، اندازه‌گیری یا چیزی که به صورت تقریبی درست و فاقد تستهای متعدد باشد.