معنی فارسی precatively

B1

به معنای انجام اقداماتی برای جلوگیری از مشکلات یا اشتباهات آینده، رفتار پیشگیرانه.

Acting to prevent problems or mistakes before they occur.

example
معنی(example):

او به طور پیشگیرانه صحبت کرد تا اطمینان حاصل کند که همه طرح را درک کردند.

مثال:

She spoke precatively to ensure everyone understood the plan.

معنی(example):

روش پیشگیرانه معلم کمک کرد تا دانش‌آموزان احساس راحتی کنند.

مثال:

The teacher's precative approach helped the students feel comfortable.

معنی فارسی کلمه precatively

: معنی precatively به فارسی

به معنای انجام اقداماتی برای جلوگیری از مشکلات یا اشتباهات آینده، رفتار پیشگیرانه.