معنی فارسی preceptually
B1به شیوهای که به فرآیندهای یادگیری تحت هدایت مربوط میشود.
In a manner related to guided cognitive processes.
- ADVERB
example
معنی(example):
دانشآموزان باید بهطور پیشپنداری مشارکت کنند تا بهطور کامل از برنامه بهرهمند شوند.
مثال:
Students must engage preceptually to fully benefit from the program.
معنی(example):
او به موضوع بهطور پیشپنداری نزدیک شد و اجازه داد کشف عمیقتری صورت گیرد.
مثال:
She approached the subject preceptually, allowing for deeper exploration.
معنی فارسی کلمه preceptually
:
به شیوهای که به فرآیندهای یادگیری تحت هدایت مربوط میشود.