معنی فارسی precipitable
C1قابلیتی که نشان دهنده امکان بارش باران یا برف است.
Capable of being precipitated or forming precipitation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بارشهایی که قابلیت بارش دارند، از نظر شدت متفاوت هستند.
مثال:
The precipitation that is precipitable varies in intensity.
معنی(example):
او اشاره کرد که نه تمام رطوبت در هوا قابل بارش است.
مثال:
He noted that not all moisture in the air is precipitable.
معنی فارسی کلمه precipitable
:
قابلیتی که نشان دهنده امکان بارش باران یا برف است.