معنی فارسی precipitancy
B1عجله و شتاب، به ویژه در انجام کارها یا تصمیمگیریها.
The quality of being hasty or rash; acting too quickly.
- noun
noun
معنی(noun):
Suddenness; excessive haste.
example
معنی(example):
عجله او در اتخاذ تصمیمات منجر به چندین اشتباه شد.
مثال:
His precipitancy in making decisions led to several mistakes.
معنی(example):
عجله معمولاً در موقعیتهای بحرانی توصیه نمیشود.
مثال:
Precipitancy is often not advisable in critical situations.
معنی فارسی کلمه precipitancy
:
عجله و شتاب، به ویژه در انجام کارها یا تصمیمگیریها.
