معنی فارسی precipitously
C1به طور ناگهانی و غیرمنتظره، معمولاً در زمینه ای که تغییرات سریع و شدید صورت میگیرد.
In a sudden and dramatic manner, often used to describe steep drops or changes.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Abruptly; in a precipitous manner
example
معنی(example):
کوهنوردان به طور ناگهانی از کوه پایین آمدند.
مثال:
The climbers descended the mountain precipitously.
معنی(example):
در دوران رکود، سود شرکت به طرز ناگهانی کاهش یافت.
مثال:
The company's profits dropped precipitously during the recession.
معنی فارسی کلمه precipitously
:
به طور ناگهانی و غیرمنتظره، معمولاً در زمینه ای که تغییرات سریع و شدید صورت میگیرد.