معنی فارسی precisional
B2دقیق و مرتبط با دقت، به ویژه در زمینه‌های علمی و فنی.
Relating to precision; accurate particularly in a scientific or technical context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
داده‌های دقیق ارائه شده توسط پژوهشگر برای تحلیل ضروری بود.
مثال:
The precisional data provided by the researcher was essential for the analysis.
معنی(example):
در تولید، رویکرد دقیق باعث تضمین کیفیت بالاتر محصولات می‌شود.
مثال:
In manufacturing, a precisional approach ensures higher quality products.
معنی فارسی کلمه precisional
:
دقیق و مرتبط با دقت، به ویژه در زمینه‌های علمی و فنی.
