معنی فارسی precondition
B1پیش‌نیاز به شرایط یا الزامات ضروری اشاره دارد که باید قبل از وقوع یک واقعیت یا وضعیت دیگر برآورده شوند.
A condition that must be fulfilled before something else can happen; a prerequisite.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A requirement which must be satisfied before taking a course of action.
مثال:
A marriage licence is a precondition for a wedding.
verb
معنی(verb):
To condition in advance
example
معنی(example):
قبولی در امتحان یک پیش‌نیاز برای فارغ‌التحصیلی است.
مثال:
Passing the exam is a precondition for graduating.
معنی(example):
برآورده کردن استانداردهای ایمنی پیش‌نیاز برای فعالیت کارخانه است.
مثال:
Meeting the safety standards is a precondition for the factory to operate.
معنی فارسی کلمه precondition
:
پیش‌نیاز به شرایط یا الزامات ضروری اشاره دارد که باید قبل از وقوع یک واقعیت یا وضعیت دیگر برآورده شوند.
