معنی فارسی preconduction
B1مراحل یا اقداماتی که قبل از شروع هدایت یا رهبری یک فرآیند انجام میشود.
Actions or stages that occur before leading or directing a process.
- OTHER
example
معنی(example):
پیشهدایت تضمین میکند که روند کارآمد باشد.
مثال:
Preconduction ensures the process is efficient.
معنی(example):
مرحله پیشهدایت در برنامهریزی بسیار حیاتی است.
مثال:
The preconduction phase is crucial in planning.
معنی فارسی کلمه preconduction
:
مراحل یا اقداماتی که قبل از شروع هدایت یا رهبری یک فرآیند انجام میشود.