معنی فارسی preconfirm

B1

عمل تأیید قبل از زمان واقعی برای اطمینان از صحت اطلاعات.

To confirm something in advance.

example
معنی(example):

شما باید حضور خود را در رویداد پیش تأیید کنید.

مثال:

You should preconfirm your attendance at the event.

معنی(example):

مطمئن شوید که جزئیات برنامه‌های سفر خود را پیش تأیید کنید.

مثال:

Make sure to preconfirm the details of your travel plans.

معنی فارسی کلمه preconfirm

: معنی preconfirm به فارسی

عمل تأیید قبل از زمان واقعی برای اطمینان از صحت اطلاعات.