معنی فارسی preconise

B1

پیش‌بینی کردن، اشاره به چیزی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.

To predict or foretell based on evidence or reasoning.

verb
معنی(verb):

To proclaim in public; especially (of the Pope) to announce the appointment of a bishop

example
معنی(example):

کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که در این تابستان دما افزایش خواهد یافت.

مثال:

Experts preconise an increase in temperatures this summer.

معنی(example):

او تمایل دارد روندهای مد را پیش‌بینی کند قبل از اینکه محبوب شوند.

مثال:

She tends to preconise trends in fashion before they become popular.

معنی فارسی کلمه preconise

: معنی preconise به فارسی

پیش‌بینی کردن، اشاره به چیزی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.