معنی فارسی precultivated
B1گیاهانی که قبل از کاشت در شرایط خاصی پرورش یافتهاند.
Plants that have been grown under controlled conditions before being transplanted.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محقق از گیاهان پیشکشتشده برای آزمایش خود استفاده کرد.
مثال:
The researcher used precultivated plants for their experiment.
معنی(example):
بذرهای پیشکشتشده معمولاً برای اطمینان از رشد بهتر استفاده میشوند.
مثال:
Precultivated seeds are often used to ensure better growth.
معنی فارسی کلمه precultivated
:
گیاهانی که قبل از کاشت در شرایط خاصی پرورش یافتهاند.