معنی فارسی predatoriness
B2ویژگی یا حالت شکارچی بودن؛ جنبهای از رفتار که به دنبال تسلط و دستیابی به قربانی است.
The quality or state of being predatory; the inclination to prey upon others.
- NOUN
example
معنی(example):
شکارچی بودن در قلمرو حیوانات میتواند بسیار سخت باشد.
مثال:
The predatoriness of the animal kingdom can be quite harsh.
معنی(example):
شکارچی بودن او در کسبوکار منجر به بسیاری از نبردهای رقابتی شد.
مثال:
His predatoriness in business led to many competitive battles.
معنی فارسی کلمه predatoriness
:
ویژگی یا حالت شکارچی بودن؛ جنبهای از رفتار که به دنبال تسلط و دستیابی به قربانی است.