معنی فارسی predemonstrative
B2پیشنمایشی، عبارتی که قبل از یک نمایش یا رویداد اصلی بیان میشود تا زمینه را فراهم کند.
Descriptive of something said or performed prior to a main demonstration or event.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او قبل از شروع محاکمه یک بیانیه پیشنمایشی ارائه داد.
مثال:
He made a predemonstrative statement before the trial began.
معنی(example):
نظرات پیشنمایشی او برای درک پروژه بسیار مهم بود.
مثال:
Her predemonstrative comments were crucial for understanding the project.
معنی فارسی کلمه predemonstrative
:
پیشنمایشی، عبارتی که قبل از یک نمایش یا رویداد اصلی بیان میشود تا زمینه را فراهم کند.