معنی فارسی predication
B2پیشگویی یا پیشبینی به معنای نتیجهگیری یا گمان دربارهی یک موضوع.
The act of predicting or stating something that is inferred.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشبینی این تئوری بر اساس شواهد محکم بود.
مثال:
The predication of the theory was based on solid evidence.
معنی(example):
پیشبینی او درباره بازار ثابت کرد که دقیق بوده است.
مثال:
His predication about the market was proven accurate.
معنی فارسی کلمه predication
:
پیشگویی یا پیشبینی به معنای نتیجهگیری یا گمان دربارهی یک موضوع.