معنی فارسی predistributing

B1

عمل توزیع موارد یا منابع پیش از زمان مقرر.

The act of distributing something beforehand.

example
معنی(example):

تیم در حال پیش توزیع فرم‌های لازم به کارمندان جدید است.

مثال:

The team is predistributing the necessary forms to new employees.

معنی(example):

آنها در حال پیش توزیع منابع هستند تا اطمینان حاصل کنند که همه آماده‌اند.

مثال:

They are predistributing resources to ensure everyone is prepared.

معنی فارسی کلمه predistributing

: معنی predistributing به فارسی

عمل توزیع موارد یا منابع پیش از زمان مقرر.