معنی فارسی predy

B1

پیش‌سنجی؛ به معنای توانایی پیش‌بینی یا حدس زدن.

To be foreseeing or having foresight.

example
معنی(example):

او در مورد وعده‌های غذایی‌اش بسیار پیش‌سنجی بود.

مثال:

She was very predy when it came to her meals.

معنی(example):

او همیشه پاسخ‌های پیش‌سنجی را به سوالات می‌دانست.

مثال:

He always knew the predy answers to the questions.

معنی فارسی کلمه predy

: معنی predy به فارسی

پیش‌سنجی؛ به معنای توانایی پیش‌بینی یا حدس زدن.