معنی فارسی preemergent
B1پیش از ظهور، به مرحلهای اشاره دارد که یک پدیده یا مشکل هنوز به وقوع نپیوسته است اما ممکن است در آینده رخ دهد.
Describing a state or condition before an event or crisis emerges.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرحله پیش از ظهور نشاندهنده یک بحران بالقوه است.
مثال:
The preemergent phase indicates a potential crisis.
معنی(example):
او در مورد تغییرات محیطی پیش از ظهور گزارش داد.
مثال:
She reported on preemergent environmental changes.
معنی فارسی کلمه preemergent
:
پیش از ظهور، به مرحلهای اشاره دارد که یک پدیده یا مشکل هنوز به وقوع نپیوسته است اما ممکن است در آینده رخ دهد.