معنی فارسی preenlistment
B1پیشثبتنام، فرایند ثبتنام زودهنگام در یک دوره یا کلاس قبل از شروع رسمی آن.
The act of registering before the official enrollment period, especially for courses.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشثبتنام تضمین میکند که دانشآموزان در کلاسهای پرتقاضا جایی داشته باشند.
مثال:
Preenlistment ensures that students have a place in high-demand classes.
معنی(example):
فرآیند پیشثبتنام میتواند از یک مؤسسه به مؤسسه دیگر متفاوت باشد.
مثال:
The preenlistment process can vary from one institution to another.
معنی فارسی کلمه preenlistment
:
پیشثبتنام، فرایند ثبتنام زودهنگام در یک دوره یا کلاس قبل از شروع رسمی آن.