معنی فارسی prefavorably
B1بهطور مطلوب، وقتی که شرایط یا پاسخها مثبت و قابل قبول هستند.
In a way that shows favor or preference; positively.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم در مسابقه بهطور مطلوبی عمل کرد.
مثال:
The team performed prefavorably in the competition.
معنی(example):
او درباره تجربهاش در کنفرانس بهطور مطلوب صحبت کرد.
مثال:
He spoke prefavorably of his experience at the conference.
معنی فارسی کلمه prefavorably
:
بهطور مطلوب، وقتی که شرایط یا پاسخها مثبت و قابل قبول هستند.