معنی فارسی pregamed
B1پیشپازمانی شده، فعالیتی که قبل از یک رویداد اجتماعی انجام شده است.
Having had pre-events to socialize or prepare before the main event.
- verb
verb
معنی(verb):
To consume alcohol prior to an event.
example
معنی(example):
آنها قبل از رفتن به مهمانی، در خانه پیشپازمانی کردند.
مثال:
They pregamed at home before heading to the party.
معنی(example):
ما با هم پیشپازمانی کردیم تا در هزینه نوشیدنیها صرفهجویی کنیم.
مثال:
We pregamed together to save money on drinks.
معنی فارسی کلمه pregamed
:
پیشپازمانی شده، فعالیتی که قبل از یک رویداد اجتماعی انجام شده است.