معنی فارسی pregratified
B1احساس رضایت از قبل، زمانی که انتظار وجود دارد که یک تجربه مثبت حاصل شود.
Feeling satisfied or pleased in anticipation of something positive occurring.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از مدحهایی که از قبل دریافت کرده بود، احساس رضایت کرد.
مثال:
She felt pregratified with the compliments she received in advance.
معنی(example):
تماشاگران پیشرضایت داده شده حتی قبل از شروع اجرا دست زدند.
مثال:
The pregratified audience applauded even before the performance began.
معنی فارسی کلمه pregratified
:
احساس رضایت از قبل، زمانی که انتظار وجود دارد که یک تجربه مثبت حاصل شود.