معنی فارسی pregustator
B1شخصی که طعم غذایی را پیش از سرو کردن ارزیابی میکند.
A person who tastes food before it is served to assess its flavors.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشچشنده، طعمهای غذا را پیش از رویداد ارزیابی کرد.
مثال:
The pregustator assessed the flavors of the course before the event.
معنی(example):
یک پیشچشنده ممکن است به آشپزها در کامل کردن دستورهایشان کمک کند.
مثال:
A pregustator may help chefs perfect their recipes.
معنی فارسی کلمه pregustator
:
شخصی که طعم غذایی را پیش از سرو کردن ارزیابی میکند.