معنی فارسی prehistorically
B1بهصورت پیشتاریخی به توصیف یا اشاره به دورهٔ قبل از تاریخنگاری و ثبت وقایع میپردازد.
In a manner relating to prehistory.
- ADVERB
example
معنی(example):
مردم بهصورت پیشتاریخی زندگی میکردند بدون اینکه نویسندگی اختراع شده باشد.
مثال:
People lived prehistorically without the invention of writing.
معنی(example):
حیوانات بهطور پیشتاریخی اهلی شدند، مدتها قبل از کشاورزی مدرن.
مثال:
Animals were domesticated prehistorically, long before modern agriculture.
معنی فارسی کلمه prehistorically
:
بهصورت پیشتاریخی به توصیف یا اشاره به دورهٔ قبل از تاریخنگاری و ثبت وقایع میپردازد.