معنی فارسی preillustrating

B1

فرایند طراحی یا نشان دادن چیزی قبل از مرحله نهایی تصویرسازی.

The act of illustrating something in advance.

example
معنی(example):

او در حال پیش‌تصویرسازی مجموعه‌ای از پوسترها برای رویداد است.

مثال:

She is preillustrating a series of posters for the event.

معنی(example):

تیم در حال پیش‌تصویرسازی طراحی‌ها برای پروژه‌های آینده است.

مثال:

The team is preillustrating designs for future projects.

معنی فارسی کلمه preillustrating

: معنی preillustrating به فارسی

فرایند طراحی یا نشان دادن چیزی قبل از مرحله نهایی تصویرسازی.