معنی فارسی preimplantation

B2

پیش از کاشت به مرحله قبل از قرار دادن جنین در رحم اطلاق می‌شود که در آن بررسی‌های ژنتیکی و تنظیمات لازم انجام می‌گیرد.

The stage before implantation, where genetic testing and necessary preparations are conducted.

adjective
معنی(adjective):

Prior to implantation.

example
معنی(example):

تشخیص ژنتیکی پیش از کاشت به شناسایی نقایص ژنتیکی قبل از بارداری کمک می‌کند.

مثال:

Preimplantation genetic diagnosis helps identify genetic defects before pregnancy.

معنی(example):

مرحله پیش از کاشت برای موفقیت لقاح مصنوعی حیاتی است.

مثال:

The preimplantation phase is crucial for successful in vitro fertilization.

معنی فارسی کلمه preimplantation

: معنی preimplantation به فارسی

پیش از کاشت به مرحله قبل از قرار دادن جنین در رحم اطلاق می‌شود که در آن بررسی‌های ژنتیکی و تنظیمات لازم انجام می‌گیرد.