معنی فارسی prejudicially
B1به طور ناعادلانه یا با تعصب، به وجود آوردن ضرر به کسی یا چیزی.
In a manner that is harmful or detrimental.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور پیشداوری به بازیکنان تیم دیگر عمل کرد.
مثال:
He acted prejudicially towards the other team's players.
معنی(example):
گزارش به طور پیشداوری علیه متهم نوشته شده بود.
مثال:
The report was written prejudicially against the accused.
معنی فارسی کلمه prejudicially
:
به طور ناعادلانه یا با تعصب، به وجود آوردن ضرر به کسی یا چیزی.