معنی فارسی preknown
B1هویتی یا اطلاعاتی که از قبل شناخته شده است.
Something that was known beforehand.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به عنوان یک رهبر در جامعه از قبل شناخته شده بود.
مثال:
He was preknown as a leader in the community.
معنی(example):
حقایق از قبل شناخته شده، درک آنها را شکل داد.
مثال:
The preknown facts shaped their understanding.
معنی فارسی کلمه preknown
:
هویتی یا اطلاعاتی که از قبل شناخته شده است.
