معنی فارسی prelatism
B1مکتب یا نظریهای که بر قداست مقامهای مذهبی تأکید دارد.
A doctrine or belief emphasizing the authority of bishops within the church.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشلاتیسم در کلیسا بحثهایی را در میان اعضا به وجود آورد.
مثال:
The prelatism in the church sparked debates among the members.
معنی(example):
او با پیشلاتیسمی که بر تصمیماتشان تأثیر داشت مخالف بود.
مثال:
He opposed the prelatism that influenced their decisions.
معنی فارسی کلمه prelatism
:
مکتب یا نظریهای که بر قداست مقامهای مذهبی تأکید دارد.