معنی فارسی premated
B1به حالتی اشاره دارد که جفتگیری پیشبیشده یا مقدماتی انجام شده باشد.
Having been prepared or arranged for mating beforehand.
- VERB
example
معنی(example):
حیوانات پیش از جفتگیری آماده شدند تا تنوع ژنتیکی تضمین شود.
مثال:
The animals were premated to ensure genetic diversity.
معنی(example):
زوجهای پیش از جفتگیری رفتارهای جالبی نشان دادند.
مثال:
The premated pairs displayed interesting behaviors.
معنی فارسی کلمه premated
:
به حالتی اشاره دارد که جفتگیری پیشبیشده یا مقدماتی انجام شده باشد.