معنی فارسی premenaced

B1

پیش‌بینی شده، اشاره به تهدید یا خطر در آینده در یک موقعیت خاص.

To have been threatened or warned about something that may happen.

example
معنی(example):

تهدید برای هفته‌ها بر جامعه پیش‌بینی شده بود.

مثال:

The threat had premenaced the community for weeks.

معنی(example):

عملکرد او یک درگیری جدی را پیش‌بینی کرده بود.

مثال:

His actions premenaced a serious conflict.

معنی فارسی کلمه premenaced

: معنی premenaced به فارسی

پیش‌بینی شده، اشاره به تهدید یا خطر در آینده در یک موقعیت خاص.