معنی فارسی premonopolizing
B1پیشسرمایهداری، فرآیند یا اقداماتی است که به منظور کسب سلطه کامل بر یک بازار خاص قبل از تحقق آن انجام میشود.
The act of establishing a monopoly before it fully manifests in the market.
- OTHER
example
معنی(example):
استراتژی پیشسرمایهداری شرکت در سلطه آن بر بازار مشهود بود.
مثال:
The company's premonopolizing strategy was evident in their market dominance.
معنی(example):
منتقدان ادعا میکنند که پیشسرمایهداری میتواند به انتخاب مصرفکننده آسیب برساند.
مثال:
Critics argue that premonopolizing can harm consumer choice.
معنی فارسی کلمه premonopolizing
:
پیشسرمایهداری، فرآیند یا اقداماتی است که به منظور کسب سلطه کامل بر یک بازار خاص قبل از تحقق آن انجام میشود.