معنی فارسی premonopoly

B2

پیش‌تسلط، شرایطی که در آن یک شرکت یا نهاد عملاً کنترل تسلط را قبل از ایجاد این تسلط به دست می‌آورد.

A situation where a company effectively gains control before a monopoly is formally established.

example
معنی(example):

شرکت به ایجاد یک پیش‌تسلط در صنعت فناوری متهم شد.

مثال:

The company was accused of creating a premonopoly in the tech industry.

معنی(example):

یک پیش‌تسلط می‌تواند قبل از شروع رقابت، آن را سرکوب کند.

مثال:

A premonopoly can stifle competition before it even begins.

معنی فارسی کلمه premonopoly

: معنی premonopoly به فارسی

پیش‌تسلط، شرایطی که در آن یک شرکت یا نهاد عملاً کنترل تسلط را قبل از ایجاد این تسلط به دست می‌آورد.