معنی فارسی premortally
B1به صورت پیش از مرگ، توصیف کننده حالت یا زندگی در دنیای روحانی قبل از ورود به دنیا.
In a manner that relates to the state before physical birth.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به عنوان یک روح در دنیای آسمانی به صورت پیش از مرگ زندگی کرد.
مثال:
He lived premortally as a spirit in the heavenly realm.
معنی(example):
این باور نشان میدهد که ما به صورت پیش از مرگ از هدف خود آگاه هستیم.
مثال:
The belief indicates that we are premortally aware of our purpose.
معنی فارسی کلمه premortally
:
به صورت پیش از مرگ، توصیف کننده حالت یا زندگی در دنیای روحانی قبل از ورود به دنیا.